میخواهم رکورددار، تمام رکوردهای گینس باشم!
این روزها خبری خوش در رسانه های مکتوب و دنیای مجازی، دست به دست می چرخد. خبر این است که شیر زن ایرانی خانم الهام سادات اصغری، شناگر تهرانی توانست ده کیلومتر در سواحل بوشهر شنا کند و نام خود را در کتاب رکوردهای جهان(گینس) به ثبت برساند. او که به بانوی دریا معروف است، موفق شد در مدت زمان سه ساعت، با حجاب کامل اسلامی و دستانی که با دستبند پلیس بسته شده، شنا کند. کاری شگرف که دیدگاه افراد زیادی را در جهان مورد توجه خود قرار داده است؛ چرا که خیلی ها حجاب را محدودیت و مانع رسیدن به اوج می دانند.شناگر توانمند کشورمان توانست به تمام دنیا ثابت کند که اگر زن ایرانی بخواهد، نشدنی وجود ندارد و می توان با پوشش کامل اسلامی به موفقیت های جهانی دست یافت. با این بانوی ایرانی که گینس مزین به نام او شده، به گفتو گونشسته ایم تا از خودش و ثبت رکوردش، برایمان صحبت کند.
*عاشق دریا هستم.
بانوی دریاهای ایران، الهام سادات اصغری، متولد 18 مرداد 60 در تهران هستم. لیسانس معماری دارم. پدرم کشتی گیر و مادرم مربی شنا است.عاشق دریا و شنا در آن هستم،به نظر خودم دوزیست هستم. نیمی از زندگیم را در دریا و نیمی دیگر را در خشکی گذراندم. اولین جایی که شنا کردن را یاد گرفتم، استخر حیاط خانه مان بود. از پنج سالگی به صورت حرفه ای شنا را یاد گرفتم و در مسابقات بین مدارس و باشگاهی استان تهران شرکت می کردم. بعد از هیجده سالگی، وارد بازار کار شدم و به عنوان مربی و نجات غریق در استخرهای تهران، مشغول به فعالیت شدم.
*اولین جرقه برای ثبت رکورد:
هیچوقت به زدن رکورد فکر نمی کردم.هروقت ناراحتی داشتم، یا این که می خواستم به آرامش برسم، به دامان آب پناه می بردم. اکثر پنج شنبه ها وجمعه ها، با والدینم به شمال کشور می رفتم و در دریا شنا می کردم. با پوشش کاملا اسلامی و البته لباسی که خودم طراحی کرده بودم، وارد آب می شدم و تمرین می کردم. در تمام تمریناتم، پدرم مرا همراهی می کرد و مشوقم بود. یکبار پدرم به من گفت:« الهام جان، تو که این همه در دریا شنا می کنی، چرا رکوردهایت را در فدراسیون به ثبت نمی رسانی؟!» از همان جا بود که این جرقه در ذهنم ایجاد شد تا رکوردهایم را به ثبت برسانم. وقتی طرحم را به فدراسیون شنا دادم، خیلی مسخره ام کردند! به خاطر آن که تا آن زمان خانمی در دریا،تا یک کیلومتر هم شنا نکرده بود.بحث پوشش را هم مطرح مطرح کردند که طرح لباسم را ارائه دادم که با پوشش کامل اسلامی و westsout”" غواصی برای اعماق دریا طراحی شده بود؛ نه برای شنا روی سطح آب، روکش کلاه، عینک و مقنعه که خدا شکر؛ پذیرفتند.
*اولین رکورد:
برای اولین بار، می خواستم نوار ساحلی دریای خزر را شنا کنم. یک روز بارانی، با خواهرم به خیابان انقلاب رفتم و نقشه خریدم تا موقعیت جغرافیایی، دریای خزر را بررسی کنم. طرحم را با فدراسیون مطرح کردم و گفتم:« می خواهم 375 کیلومتر، در دریای خزر شنا کنم.» با تمسخر به من گفتند:« مگر می شود 375 کیلومتر شنا کنی؟! تا به حال این مسافت را با پای پیاده راه رفتی؟!» در جواب گفتم:« 10-15 کیلومتر، می توانم شنا کنم. می خواهم رکوردم را ارتقا دهم.» روز اولی که برای شنا به هیات استان مازندران رفتم، گفتند تا به حال کسی را نداشتیم که بتواند چنین مسیری را شنا کند. آقایان این مسافت را تا ده کیلومتر شنا کرده اند. از آنها درخوست کردم و تقاضا دادم این فرصت را به من دهند، تا بتوانم ده کیلومتر شنا کنم. گفتند:« تا به حال خانمی این کار را نکرده است. تمرین داری؟ تا به حال زیر نظر مربی حرفه ای این کار را انجام دادی؟» با سختی آنها را راضی کردم.
یک هفته ای در نوشهر ماندیم تا دریا آرام شد. شرایط جوی نامساعد باعث شده بود تا مسئولان اجازه ندهند، کسی در دریا شنا کند، خصوصا من که خانم بودم و می خواستم رکورد بزنم. ساعت 11 صبح هفدهم مهرماه سال 87 بود. قلبم تند تند می زد. دو قایق یک نفره و دو نفره مرا همراهی کردند. در یکی از قایق ها داور و در دیگری نائب رئیس فدراسیون شنا بود. با توکل بر خدا شنا را شروع کردم. با هر دستی که می زدم، احساس می کردم یک دست به موفقیت نزدیکتر می شوم. کل مسیر را 240000 دست کرال سینه زدم. شش کیلومتر از نوشهر به نور و شش کیلومتر از نور به نوشهر برگشتم. چهار ساعت و چهل و پنج دقیقه شنا کردم، بدون اینکه استراحتی کنم. فقط در طول مسیر یک لیوان آب پرتقال خوردم تا انرژی بگیرم. وقتی رسیدم، با رئیس هیات شنای مازندران تماس گرفتم. داور به نائب رئیس فدراسیون شنا گفت:« ما چهارساعت و چهل و پنج دقیقه در قایق نشسته ایم و خسته شدیم اما خانم اصغری می گوید: هشت کیلومتر تا بندر نوشهر مانده و می خواهد تا آنجا شنا کند و مجموعا 20 کیلومتری شنا کند!» به من اعلام کردند، کافی است. با اینکه قدرت ادامه دادن داشتم، به نظرشان احترام گذاشتم و به کارم پایان دادم.
*بزرگترین مشکلات و موانع:
بزرگترین مشکلی که بر سر راهم قرار داشت، این بود که کسی نبود تا مرا درست هدایت کند. برای همین خیلی از مسیرهای موفقیت را به اشتباه طی کردم. برای آیتم های زیادی وقت صرف کردم، درصورتی که به این موضوع واقف نبودم که گینس، برای ثبت رکوردهای جدید، مجمعی تشکیل نمی دهد. یکی از این راههای اشتباهی باعث شد تا چهار سال، هزینه های گزافی را در دو کشور ترکیه و امارات متحمل شوم. نداستن زبان این کشورها سبب شد تا با مشکلات زیادی مواجه شوم. در کشورهای دیگر، هزینه ثبت رکورد در گینس را مسئولان دولتی پرداخت می کنند، اما در ایران چنین اتفاقی رقم نمی خورد. هر کسی که توانایی داشته باشد و بخواهد رکوردی را در گینس ثبت کند، باید با تمام هزینه های شخصی اش این کار را انجام دهد.خوشبختانه متوجه شدم آقای مهندس روح الله زیاری(اشکان)، که سالها پیش توانستند رکورد طناب زنی را در گینس به ثبت برسانند، نماینده قانونی گینس در ایران هستند. از طریق ایشان کارهایم را دنبال کردم و از طریق پل ارتباطی که ایشان برقر کردند و از طریق فیلم ارسالی، توانستم رکوردم را ثبت کنم.
*شنا با دست های بسته:
چندباری برای ثبت رکورد در گینس اقدام کردم، اما موفق نشدم. سال گذشته در دریاچه "وان" ترکیه، با پوشش کاملا اسلامی، چندین ساعت شنا کردم و قصد ثبت رکورد داشتم. سودا بودن آب و واکنش با لباسم باعث شده بود تا جراحات شدیدی روی پوستم ایجاد شود. بعدها متوجه شدم گینس برای نیورکورد، مجمع تشکیل نمی دهد. از راهی که سالها به اشتباه رفته بودم، برگشتم. با تحقیق متوجه شدم، شنا با دست های بسته، ده سالی است توسط مرد ایتالیایی به نام "پائولو کارزری" ، با مایوی اسلیپ در گینس به ثبت رسیده است.اوایل خرداد بود که تصمیم گرفتم با مانتو، شلوار و مقنعه، این رکورد را در زمان کمتر و یک کیلومتر و 200 متر بیشتر از آن آقای ایتالیایی، در اهواز ثبت کنم. حدود سه ساعتی شنا کردم.
*آخرین رکوردم در ایران:
آخرین رکوردم در ایران، پانزده ساعت کرال سینه بود که از ساعت هشت و نیم صبح تا یازده و نیم شب،به طور مداوم و بدون وقفه در استخری در اهواز زدم. سی و سه کیلومتر و 550 متر شنا کردم. به نوعی رکوردهای شنا در استخر و دریای آزاد ایران، در دستان من است و این افتخار بزرگی برایم است.
*انگیزه اصلی تان از ثبت رکورد در گینس:
انگیزه اصلیم این بود که می خواستم به تمام دنیا بگویم: پوشش و حجاب مانعی برای رسیدن به اوج نیست. با حجاب اسلامی هم می توان شنا کرد و رکورددار گینس شد. حفظ شئونات اسلامی برایم خیلی مهم است و به قوانین کشورم احترام می گذارم. حتی در دبی و ترکیه هم با پوشش کامل اسلامی که خوئدم طراحی کردم، شنا می کردم.
*علت عدم حضور مسئولین در مراسم اعطای لوح گینس:
بعد از ثبت در گینس، برای دریافت لوح می بایست به دفتر گینس در لندن یا دبی می رفتم. از آنجایی که هزینه های مالی زیادی، برای این سفر متحمل می شدم؛ آقای زیاری کارهایم را درست کردند تا در کشور خودم لوح را به من اعطا کنند. او طی مراسم و نشست ویژه ای که اول مرداد، در سرای محله پارک ساعی تهران؛ بدون حضور مسئولین و با حضور خبرنگاران برگزار شده بود، لوح را به من اهدا کردند. بارهای به مسئولین برای حمایت و ثبت در گینس نامه نوشتم، کسی توجهی نکرد! مجبور شدم با قرض، پنجاه میلیونی هزینه کنم تا رکوردم در گینس ثبت شود. 5500 پوند به دفتر گینس برای ثبت رکورد واریز کردم و بیست میلوینی هم خرج، هزینه های جانبی کردم. در روزهایی که برای ثبت رکورد در بوشهر بودم، مجبور بودم مانند تمام بانوانی که برای تفریح می آمدند، 10000 تومان هزینه پلاژ بپردازم، درصورتی که رکورددار شنای آزاد در ایران هستم و همه مرا به عنوان بانوی دریا می شناسند! برای مراسم اهدای تندیس از طرف نماینده گینس، درخواست سالن وزارت ورزش داشتم، متاسفانه با درخواستم موافقت نشد و همین باعث شد تا در این مراسم، کسی از مسئولین را دعوت نکنم و فقط در حضور خبرنگاران و دوستان قدیمی ام، نشست را برگزار کنم.
*مشوق اصلی:
مطمئنا اگر حمایت ها و تشویق های پدر و مادرم نبود، سالها پیش که شرایط برای ثبت رکوردم فراهم نشده بود، نه تنها شنا؛ بلکه ورزش کردن را برای همیشه کنار می گذاشتم. والدینم با حرف های امیدبخش، در بحرانی ترین و سخت ترین شرایط کنارم بودند. مرا در بسیاری از تمرین ها، همراهی کردند، همین باعث قوت قلب و ادامه راهم شد.
*اهدافم در آینده:
خیلی ها می گویند که با ثبت رکورد در گینس، به انتهای خط رسیدم و دیگر هدفی ندارم، اما در جوابشان باید بگویم: اکنون راه ورودم به عرصه های جهانی باز شده است و قصد دارم از دریچه ای که باز شده، نگرش دیگری به دنیای اطرافم داشته باشم. قصد دارم تا روزی که زنده ام در عرصه های بین المللی حضور داشته باشم و تا جایی که برایم میسر است در حیطه خودم، تمام رکوردهای گینس را بشکنم. می خواهم رکورددار، رکوردهای گینس باشم و نامم را به عنوان یک زن ایرانی در جهان، جاودانه کنم.
گفتگو: آزاده بهرامی
نوشتن دیدگاه